این روزها اظهارنظرهای سیاسیون آنقدر نکته و مطلب برای نوشتن دارد، که آدم جا می ماند.
بخصوص که برخی از جدی ترین اظهار نظرها، از طنز ترین جملاتی هستند که تاریخ آن را در آیندهای نه چندان دور بازگو خواهد کرد، تا نسل های آینده ایران زمین نیز در شادی این روزها سهیم شوند.
اما صد حیف که در مورد هر کدام که بنویسی یا جاسوس استکباری و یا استحاله شده ای و یا ....
اما یک موضوع را نمی توان از آن گذشت وآن انتصاب مشایی به معاون اولی احمدی نژاد و اعتراض گسترده طیف حامیان وی است.
باید توجه داشت که به گفته همین حامیان، احمدی نژاد 24 میلیون رای دارد و از آنجا که ملت ایران در این مواقع از فهیم ترین ، با هوش ترین و شریف ترین ملت های در صحنه اند، پس ایشان با هوشیاری کامل، با انتخاب دوباره احمدی نژاد، او و مردان کابینه اش و برنامه های 4 سال گذشته وی را پسندیده و انتخاب کرده اند؛ تا 4 سال دیگر نیز، خر خود را(دولت خود را)، در همین راه برانند. البته این بدیهی ترین نتیجه گیری است.
در این میان یک اظهار نظر مشایی جنجال بیشتری آفرید،(البته برای همان طیف به اصطلاح اصولگرا)، و آن اینکه ما دوست مردم اسرائیلیم.
خوب این انتصاب به آن معنا است که 24 میلیون ایرانی چنین نظری دارند ؛ نظری مخالف شخصیتهایی چون مراجع تقلید که اصل این نظام محسوب می شوند و اینکه، این به چه معناست، من اصلا نمی دانم اصرار هم نکنید.
خوب هنگامی که 24 میلیون به احمدی نژاد و افکارش آری بگویند ، دیگر 4 تا خس و خاشاک که تا دیروز طرفدار وی بوده اند و حالا آمریکایی شده اند که دیگر حرفشان اهمیتی ندارد.نکته دیگر آنکه مشایی گفته است من منظورم از مردم اسرائیل ، مردم سرزمین های اشغالی است؛ البته آقای مشایی برای آسان تر کردن دردهایی همچون تورم، بر ملت شریف، طنز زیاد می گوید؛ اما این گوگول مگولی فراموش کرده است که ما اصلا ملتی و کشوری به اسم اسرائیل در ادبیات سیاسی و غیر سیاسیمان نداریم و همواره از لفظ فلسطین اشغالی استفاده می کنیم.
بخصوص که برخی از جدی ترین اظهار نظرها، از طنز ترین جملاتی هستند که تاریخ آن را در آیندهای نه چندان دور بازگو خواهد کرد، تا نسل های آینده ایران زمین نیز در شادی این روزها سهیم شوند.
اما صد حیف که در مورد هر کدام که بنویسی یا جاسوس استکباری و یا استحاله شده ای و یا ....
اما یک موضوع را نمی توان از آن گذشت وآن انتصاب مشایی به معاون اولی احمدی نژاد و اعتراض گسترده طیف حامیان وی است.
باید توجه داشت که به گفته همین حامیان، احمدی نژاد 24 میلیون رای دارد و از آنجا که ملت ایران در این مواقع از فهیم ترین ، با هوش ترین و شریف ترین ملت های در صحنه اند، پس ایشان با هوشیاری کامل، با انتخاب دوباره احمدی نژاد، او و مردان کابینه اش و برنامه های 4 سال گذشته وی را پسندیده و انتخاب کرده اند؛ تا 4 سال دیگر نیز، خر خود را(دولت خود را)، در همین راه برانند. البته این بدیهی ترین نتیجه گیری است.
در این میان یک اظهار نظر مشایی جنجال بیشتری آفرید،(البته برای همان طیف به اصطلاح اصولگرا)، و آن اینکه ما دوست مردم اسرائیلیم.
خوب این انتصاب به آن معنا است که 24 میلیون ایرانی چنین نظری دارند ؛ نظری مخالف شخصیتهایی چون مراجع تقلید که اصل این نظام محسوب می شوند و اینکه، این به چه معناست، من اصلا نمی دانم اصرار هم نکنید.
خوب هنگامی که 24 میلیون به احمدی نژاد و افکارش آری بگویند ، دیگر 4 تا خس و خاشاک که تا دیروز طرفدار وی بوده اند و حالا آمریکایی شده اند که دیگر حرفشان اهمیتی ندارد.نکته دیگر آنکه مشایی گفته است من منظورم از مردم اسرائیل ، مردم سرزمین های اشغالی است؛ البته آقای مشایی برای آسان تر کردن دردهایی همچون تورم، بر ملت شریف، طنز زیاد می گوید؛ اما این گوگول مگولی فراموش کرده است که ما اصلا ملتی و کشوری به اسم اسرائیل در ادبیات سیاسی و غیر سیاسیمان نداریم و همواره از لفظ فلسطین اشغالی استفاده می کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر