اگر تا به حال به شيراز و از آن جا به تخت جمشيد سفركرده باشيد ، و در آنجا نيز از موزه اين مجموعه بازديد كرده باشيد ، با لوح هايي روبرو مي شويد، كه بر روي آنها از حقوق و دستمزد ، بيمه بيكاري و مزاياي كارگراني صحبت شده كه در ساخت مجموعه پرسپوليس شركت كرده اند.
جالب آنجاست كه اگرچه برخي از آنها اسيرجنگي بوده اند ، اما باز هم براي كارشان حقوق مي گرفته اند.
اين موضوع از آن جهت حائز اهميت است كه حكومت هخامنشي در آن دوره از تاريخ (و شايد تا كنون) تنها حكومتي بود كه كرامت انساني را به درستي پاس مي داشت و كار اجباري و استثمار و بد رفتاري با اسيران در حكومتش جايي نداشت.رفتاري كه باعث شد تا اولين كنوانسيون حقوق بشر لقب گيرد(به خصوص در دوران كورش كبير) ؛ و اين به راستي افتخاري بس عظيم است چرا كه به طور مثال ديوار چين ، بزرگترين گورستان تاريخ لقب مي گيرد، يا جنايتهاي رم باستان که اسیرانش را برای تفریح مردمش به جان یکدیگر می انداخت، تا یکدیگر را بکشند.
سال 85 ، حدود 2500 سال بعد ، و بعد از فتح ايران به دست اعراب به اصطلاح مسلمان ، يك روز صبح ساعت 8 كه وارد كارگاه شدم مطابق هرروز نگهبان افغاني كارگاه را فرستادم تا كارگري با خود بياورد.
او رفت اما نيامد؛ حدس زديم كه او را پليس گرفته باشد.
عصر حدود ساعت 6 بود كه برگشت؛ حدس ما درست بود؛ اما دستگيريش جاي تاسف داشت.
نيروي انتظامي اوو چند كارگر افغاني ديگر را بازداشت كرده بود، وآزادي آنها را منوط به كار مجاني براي ساخت قسمتي از پاسگاه كرده بود.
فكرمي كنم احتياجي به نتيجه گيري نباشد.
جالب آنجاست كه اگرچه برخي از آنها اسيرجنگي بوده اند ، اما باز هم براي كارشان حقوق مي گرفته اند.
اين موضوع از آن جهت حائز اهميت است كه حكومت هخامنشي در آن دوره از تاريخ (و شايد تا كنون) تنها حكومتي بود كه كرامت انساني را به درستي پاس مي داشت و كار اجباري و استثمار و بد رفتاري با اسيران در حكومتش جايي نداشت.رفتاري كه باعث شد تا اولين كنوانسيون حقوق بشر لقب گيرد(به خصوص در دوران كورش كبير) ؛ و اين به راستي افتخاري بس عظيم است چرا كه به طور مثال ديوار چين ، بزرگترين گورستان تاريخ لقب مي گيرد، يا جنايتهاي رم باستان که اسیرانش را برای تفریح مردمش به جان یکدیگر می انداخت، تا یکدیگر را بکشند.
سال 85 ، حدود 2500 سال بعد ، و بعد از فتح ايران به دست اعراب به اصطلاح مسلمان ، يك روز صبح ساعت 8 كه وارد كارگاه شدم مطابق هرروز نگهبان افغاني كارگاه را فرستادم تا كارگري با خود بياورد.
او رفت اما نيامد؛ حدس زديم كه او را پليس گرفته باشد.
عصر حدود ساعت 6 بود كه برگشت؛ حدس ما درست بود؛ اما دستگيريش جاي تاسف داشت.
نيروي انتظامي اوو چند كارگر افغاني ديگر را بازداشت كرده بود، وآزادي آنها را منوط به كار مجاني براي ساخت قسمتي از پاسگاه كرده بود.
فكرمي كنم احتياجي به نتيجه گيري نباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر