من نمی خواستم این مطلب را بنویسم؛ چرا که در میان دوستانم به صریح الهجه بودن مشهورم و می دانم عده ای از خوانندگان این وبلاگ از این نوشته ناراحت می شوند.
از آنها معذرت نمی خواهم چرا که این نوشته اعتقاد من است و برای ناراحت نشدنشان دعا هم نمی کنم ،چون اعتقادی به آن ندارم؛
از آنها معذرت نمی خواهم چرا که این نوشته اعتقاد من است و برای ناراحت نشدنشان دعا هم نمی کنم ،چون اعتقادی به آن ندارم؛
تنها امیدوارم ایشان از آن دسته ای نباشند که گوساله به دنیا می آیند و گاو از دنیا می روند و حقیقت را فدای لجاجت ،حرص، طمع و کج فهمی خویش می کنند.
ما در اطرافمان و در گذران زندگی افراد بسیاری را می بینیم با حالت های روحی و تفکرات بسیار گونانون که هر کدام پنجره ای به حقیقت را در مقابل خویش گشوده اند و در این میان احمقترینشان آنان اند ،که خود را بر کرسی حق و راستی می نشانند.
در محیطی که من اکنون کار می کنم جمعی از مهندسین (قشری که اسما تحصیل کرده اند) ، کارگران ، و تکنسین های صنعتی مشغول به کارند.
در خصوص دو دسته آخر بعدا مطالبی خواهم نوشت اما اکنون می خواهم در خصوص مهندسین و البته خطاب به ایشان مطالبی بنویسم.
قبل از هر چیز باید بگویم که این مطلب با توجه به مشاهدات من نوشته شده است و من این موضوع را به همه تعمیم نمی دهم.
اگر بخواهم یک راست بروم سر اصل مطلب ، باید از اخلاق مهندسی بگویم.
نمی دانم چرا عده ای از این قشر (مهندسین عمران) تا این حد خوی حیوانی دارند .
افراد در ظاهر مقدس با عقاید سخیف خرافی دینی که هر غلطی که می کنند و هر حقی که پایمال می کنند به طرز وقیحی توجیهش می کنند و برای توجیه وجدانشان خود را به کوچه علی چپ میزنند.
حق را می کشند و می خورند و بعد مانند شتر مرغ سر در زیر خاک می کنند تا خود گند خویش را نبینند.
نه نسبت به پول نفتی که خرج می کنند کوچکترین احساس مسئولیتی دارند و نه حق کارگر( این بدبخت ترین انسان های عالم) را به درستی ادا می کنند؛
ما در اطرافمان و در گذران زندگی افراد بسیاری را می بینیم با حالت های روحی و تفکرات بسیار گونانون که هر کدام پنجره ای به حقیقت را در مقابل خویش گشوده اند و در این میان احمقترینشان آنان اند ،که خود را بر کرسی حق و راستی می نشانند.
در محیطی که من اکنون کار می کنم جمعی از مهندسین (قشری که اسما تحصیل کرده اند) ، کارگران ، و تکنسین های صنعتی مشغول به کارند.
در خصوص دو دسته آخر بعدا مطالبی خواهم نوشت اما اکنون می خواهم در خصوص مهندسین و البته خطاب به ایشان مطالبی بنویسم.
قبل از هر چیز باید بگویم که این مطلب با توجه به مشاهدات من نوشته شده است و من این موضوع را به همه تعمیم نمی دهم.
اگر بخواهم یک راست بروم سر اصل مطلب ، باید از اخلاق مهندسی بگویم.
نمی دانم چرا عده ای از این قشر (مهندسین عمران) تا این حد خوی حیوانی دارند .
افراد در ظاهر مقدس با عقاید سخیف خرافی دینی که هر غلطی که می کنند و هر حقی که پایمال می کنند به طرز وقیحی توجیهش می کنند و برای توجیه وجدانشان خود را به کوچه علی چپ میزنند.
حق را می کشند و می خورند و بعد مانند شتر مرغ سر در زیر خاک می کنند تا خود گند خویش را نبینند.
نه نسبت به پول نفتی که خرج می کنند کوچکترین احساس مسئولیتی دارند و نه حق کارگر( این بدبخت ترین انسان های عالم) را به درستی ادا می کنند؛
نه از دروغ گفتن های پی در پی ابایی دارند و نه از بی ارزش کردن کار دیگران احساس شرمساری می کنند؛ و در کنار آن به طرز چندش آوری نماز می خوانند و قربانی می دهند تا کسی کارشان را چشم نزند.
و این همه به خاطر حرص و طمعی است که می خواهند تنها خوری کنند و آنقدر روح آزاده و بزرگی ندارند که به همه انسان ها یکسان بنگرند و در کنار سفره خویش آنها را هم بنشانند؛ به راحتی استثمار می کنند تا زندگی بهتری برای خویش فراهم کنند؛ زندگی که به قیمت بدبخت شدن عده ای دیگر تمام می شود.
چندش آور ترین موجودات زمین که خود و اعمالشان را به مضحک ترین شکل توجیه می کنند و در هر قشر و سنی دیده می شوند.
تاسف آنجاست که حالا این همکاران نام مهندس را با خود یدک می کشند و قرار است از نظر تحصیلات و روشنفکری یک پله بالاتر باشند اما........
واقعا محیط کار در ایران ناعادلانه و کثیف است ومن نمیدانم چطور با آن کنار بیایم وبه راستی چگونه میتوان اخلاق را در مقابل این استثمارگران حفظ کرد؟؟؟؟؟
حتی اگر به بهترین وجه هم کار کنی ،کارت را بی ارزش کرده و استثمارت می کنند مرگ بر این رذالت مقدس مابانه.
و این همه به خاطر حرص و طمعی است که می خواهند تنها خوری کنند و آنقدر روح آزاده و بزرگی ندارند که به همه انسان ها یکسان بنگرند و در کنار سفره خویش آنها را هم بنشانند؛ به راحتی استثمار می کنند تا زندگی بهتری برای خویش فراهم کنند؛ زندگی که به قیمت بدبخت شدن عده ای دیگر تمام می شود.
چندش آور ترین موجودات زمین که خود و اعمالشان را به مضحک ترین شکل توجیه می کنند و در هر قشر و سنی دیده می شوند.
تاسف آنجاست که حالا این همکاران نام مهندس را با خود یدک می کشند و قرار است از نظر تحصیلات و روشنفکری یک پله بالاتر باشند اما........
واقعا محیط کار در ایران ناعادلانه و کثیف است ومن نمیدانم چطور با آن کنار بیایم وبه راستی چگونه میتوان اخلاق را در مقابل این استثمارگران حفظ کرد؟؟؟؟؟
حتی اگر به بهترین وجه هم کار کنی ،کارت را بی ارزش کرده و استثمارت می کنند مرگ بر این رذالت مقدس مابانه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر