این همه آن چیزی است که باید یاد بگیرید . حالا چه با عشق و علاقه و چه با زور و اجبار.
اصولا کاری می کنند که همان هفته اول پای چپتان را با طبل بزرگ هماهنگ کنید . در غیر این صورت هماهنگتان می کنند.
40 روز از این دوران بسیار بسیار مقدس سربازی گذشته است و ما متوجه شدیم که در نظام همه چیز بر اساس نظم است و اگر چه اینجا اثری از عقل نیست اما همه چیز مفید است و همه کارها لازم و ..... بماند
4.5 صبح بیدارباش است و 9.5 شب خاموشی و در زمان مابین این دو به گونه ای فعالیت میکنی که 7 یا 8 شب مثل بچه آدم خوابتان ببرد.
صبح ها اگر رژه را خراب کنید آنقدر شما را می دوانند که نرم نرم شوید و پاها یتان خود به خود 90 درجه بالا بیاید.
مورد دیگر کثیف بودن است. یعنی مجبورتان میکنند که باشید. دیگر شستن دستها قبل از صرف ناهار بی معنی است چرا که اینجا نظام است و از آنجا که در نظام همه چیز بر اساس نظم است ،زمان بسیار مهم است و خوردن هر چیز خوردنی ،زمانش سه سوت است و برای آنکه جا نمانی شستن دستها مضر است و.....بماند.
از آنجا که ما قرار است جزء حافظان میهن باشیم لذا رفتن به میدان تیر از اهم واجبات است و آنجا هم داستان خودش را دارد. از صدای کلاش و ژ_3 که بگذریم، که تا 3 روز توی گوشت زنگ می زنند، و از خطرات شلیک با کلت و نارنجک و آر پی جی هم که بگذریم، که برخی دوستان نفهم دیگران را تا مرز شهادت می برند، من در عجم از ایت آمبولانس که گاماس گاماس ، اواخر کار پیدایش می شود؛ البته فراموش نشود که اینجا نظام است و در نظام همه چیز بر اساس حساب و کتاب است و صد البته مهم تر از جان سرباز همه چیز است و اگر شما مردید چه به که حسابتان حساب شهید است و فیضش لا یذال است و... بماند.
اما از همه مهمتر که اساتید گرام در لفافه و گاه رک به گوشمان میرسانند آنکه عزیز دل برادر قضیه شهادت کاملا جدی است و اگر تا به حال وصیت نکرده اید ، هر چه سریعتر با یک عکس برای جلوی تابوت تهیه کنید که لازم می شود؛ چرا که اینجا نظام است و جان ها همه بر کف است و علاقه به شهادت اگر چه برای برخی دوستان عشق است ، اما برای دیگران توفیق اجباری است و.... بماند.
اما سرباز جماعت باید آدم سفت و سختی باشد و لذا نگهبانی دادن از وظایف لاینفک است و 2 ساعت پست و 4 ساعت خواب با پوتین(ولادیمیر و نمی گما) لازمه کار است.اما آنچه شما را به پست علاقه مند می کند جغرافیای منطقه است؛ پادگان در میان کوه های سر به فلک کشیده البرز است و اینجا هم به علت ارتفاع از سطح دریا و هم به علت پاکی هوا و هم به علت تاریکی آسمان شب ، کهکشان راه شیری به زیبایی هر چه تمام پیداست و اگر سر پست حواست را درست جمع کنی و با عشق از محل نگهبانی کنی ، یکی دو شهاب سنگ هم می بینی.محیط پادگان هم که دور تا دورش جنگل است بسیار زیباست و ابرها گه گاه تا چند قدمیتان پایین می آیند و .... بماند.
اما موضوع بسیار مهمی که ما فهمیدیم (شاید هم نفهمیدیم) آنکه بالاخره این رضا شاه خوب بود یا نه؟ که اگر بد بود چرا این قانون سربازیش ماند و اگر خوب بود چرا رفت و خلاصه .....بماند.
حوصله ندارم ،وگر نه برایتان از غذا و سواد و اخلاق فرماندهان و نظم امور و تنبیهات و رژه و حضور عقل و آمزش رزم انفرادی وتحمل شرایط سخت و...... هزار مسئله دیگر می گفتم.
همین قدر بگویم که اگر چه برخی آ موزش ها بسیار مهم و مفید است، اما در کل اینجا محل اتلاف عمر و سرمایه است و ............ به هیچ نیرزد.
این هم بماند.
اصولا کاری می کنند که همان هفته اول پای چپتان را با طبل بزرگ هماهنگ کنید . در غیر این صورت هماهنگتان می کنند.
40 روز از این دوران بسیار بسیار مقدس سربازی گذشته است و ما متوجه شدیم که در نظام همه چیز بر اساس نظم است و اگر چه اینجا اثری از عقل نیست اما همه چیز مفید است و همه کارها لازم و ..... بماند
4.5 صبح بیدارباش است و 9.5 شب خاموشی و در زمان مابین این دو به گونه ای فعالیت میکنی که 7 یا 8 شب مثل بچه آدم خوابتان ببرد.
صبح ها اگر رژه را خراب کنید آنقدر شما را می دوانند که نرم نرم شوید و پاها یتان خود به خود 90 درجه بالا بیاید.
مورد دیگر کثیف بودن است. یعنی مجبورتان میکنند که باشید. دیگر شستن دستها قبل از صرف ناهار بی معنی است چرا که اینجا نظام است و از آنجا که در نظام همه چیز بر اساس نظم است ،زمان بسیار مهم است و خوردن هر چیز خوردنی ،زمانش سه سوت است و برای آنکه جا نمانی شستن دستها مضر است و.....بماند.
از آنجا که ما قرار است جزء حافظان میهن باشیم لذا رفتن به میدان تیر از اهم واجبات است و آنجا هم داستان خودش را دارد. از صدای کلاش و ژ_3 که بگذریم، که تا 3 روز توی گوشت زنگ می زنند، و از خطرات شلیک با کلت و نارنجک و آر پی جی هم که بگذریم، که برخی دوستان نفهم دیگران را تا مرز شهادت می برند، من در عجم از ایت آمبولانس که گاماس گاماس ، اواخر کار پیدایش می شود؛ البته فراموش نشود که اینجا نظام است و در نظام همه چیز بر اساس حساب و کتاب است و صد البته مهم تر از جان سرباز همه چیز است و اگر شما مردید چه به که حسابتان حساب شهید است و فیضش لا یذال است و... بماند.
اما از همه مهمتر که اساتید گرام در لفافه و گاه رک به گوشمان میرسانند آنکه عزیز دل برادر قضیه شهادت کاملا جدی است و اگر تا به حال وصیت نکرده اید ، هر چه سریعتر با یک عکس برای جلوی تابوت تهیه کنید که لازم می شود؛ چرا که اینجا نظام است و جان ها همه بر کف است و علاقه به شهادت اگر چه برای برخی دوستان عشق است ، اما برای دیگران توفیق اجباری است و.... بماند.
اما سرباز جماعت باید آدم سفت و سختی باشد و لذا نگهبانی دادن از وظایف لاینفک است و 2 ساعت پست و 4 ساعت خواب با پوتین(ولادیمیر و نمی گما) لازمه کار است.اما آنچه شما را به پست علاقه مند می کند جغرافیای منطقه است؛ پادگان در میان کوه های سر به فلک کشیده البرز است و اینجا هم به علت ارتفاع از سطح دریا و هم به علت پاکی هوا و هم به علت تاریکی آسمان شب ، کهکشان راه شیری به زیبایی هر چه تمام پیداست و اگر سر پست حواست را درست جمع کنی و با عشق از محل نگهبانی کنی ، یکی دو شهاب سنگ هم می بینی.محیط پادگان هم که دور تا دورش جنگل است بسیار زیباست و ابرها گه گاه تا چند قدمیتان پایین می آیند و .... بماند.
اما موضوع بسیار مهمی که ما فهمیدیم (شاید هم نفهمیدیم) آنکه بالاخره این رضا شاه خوب بود یا نه؟ که اگر بد بود چرا این قانون سربازیش ماند و اگر خوب بود چرا رفت و خلاصه .....بماند.
حوصله ندارم ،وگر نه برایتان از غذا و سواد و اخلاق فرماندهان و نظم امور و تنبیهات و رژه و حضور عقل و آمزش رزم انفرادی وتحمل شرایط سخت و...... هزار مسئله دیگر می گفتم.
همین قدر بگویم که اگر چه برخی آ موزش ها بسیار مهم و مفید است، اما در کل اینجا محل اتلاف عمر و سرمایه است و ............ به هیچ نیرزد.
این هم بماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر