در ادامه احضار شدنمان

آبان ماه سال پیش هنگامی که از کنسرت یکی از دوستان در تالار وحدت به سمت میدان انقلاب می آمدم، به هنگام عبور از خیابان ، یک عدد آقا دزده با یک فروند موتور ،به منظور انجام شغل شریفش ، ما را که در حال مکالمه و عبور از عرض (و نه طول) خیابان بودیم، غافلگیر کرد و گوشی موبایلمان را (همان گوشی که یکبار توسط سربازان گمنام چیز ، توقیف و آش ولاش شده بود.) قاپ زدو رفت و ما هم بر حسب وظیفه ملی و شرعی و دیگر وظایف ، مامورین خدوم نیروی انتظامی شریف را ، در جریان گذاشتیم تا خدای نکرده این دزد ها که تک تک شان عاملان استکبار برای بدنامی جامعه اسلامیند، بر ما احاطه پیدا نکنند.(باید بگویم که هیچگاه فکر نمیکردم که تهران اینقدر نا امن باشد که ساعت 11 شب در یکی از میدان های اصلی شهر نتوان قدم زد؛ به واقع امنیت اصفهان در مقایسه با دیگر شهر های ایران بی نظیر است؛ در اینجا هر زمان که بخواهی می توانی در خلوت ترین خیابان ها هم قدم بزنی و از آرامش شب لذت ببری.)
بماند که چه گذشت تا ما شکایتمان را ثبت کنیم ، اما چند روز پیش بعد از گذشت 9 ماه، (این 9 ماه به هیچ 9 ماه دیگه ای ربط نداره وهمین جا تکذیب می شه.) طی تماسی به گفتند بیا.
ما گفتیم کجا؟
گفتند اداره 18 آگاهی.
گفتیم چرا؟
گفتند گرفتیم.
گفتیم چه را؟
گفتند همان دزد شریف را.
گفتیم از کجا معلوم دزد ما باشد؟
گفتند اعتراف کرده.
همین که این را گفتند ،آخ ما بلند شد و کلی چیز شدیم و چه چیز ها که از این اعترافات به یادمان نیامد.
با خودمان گفتیم نکند این بابا را در این جریانات گرفته باشند و طرف به چیز بودنش اعتراف کرده باشد؟
به هر حال می رویم ببینیم چه می شود ؛
اگر چه در دستگاه قضایی ایران امیدی به گشایش نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر