این مطلب را از روزنامه اطلاعات در اینجا میگذارم که به قلم سردبیر 21 فروردین نوشته شده است:
ميل هزينه و هزينه ميل
ميل به دوست داشته شدن، غريزه نكويي است و انساني كه اين ميل در درون او قويتر است، مدام دلش ميخواهد و ميكوشد تا كارها و رفتارهايي انجام و نشان دهد كه نزد ديگران محبوبيت يابد و اين امر، فيحد ذاته، غريزه و فطرتي مثبت است. چه بسا، بزرگاني در تاريخ، كه حتي ماهيتي ايدئولوژيك و مكتبي نداشتهاند، براي كسب اين «محبوبيت» منشاء خدمات گرانقدر و خيرات گهرباري براي جامعه و نسل خود شدهاند و ثمرات غريزه ميل به محبوبيت يك فرد، نسلهايي را بهرهمند و شكوفا كرده است.اين ميل، از منظر روانشناسي اجتماعي در زمره غرايزي است كه به «غرايز حيات» موسومند، همانطور كه ميل به لذت، ميل به عزت و ميل به قدرت در زمره اين دسته غرايزند و اين اميال نه فقط در «افراد» كه در «گروههاي انساني» نيز عينيت دارد. مثلاً يك حزب، كه طبق تعريف، بايد تلاش كند تا در چارچوب قوانين، به رأس هرم قدرت برسد، نه فقط ميل، بلكه نياز به محبوبيت دارد و اين ميل و نياز، به هيچ روي مذموم نيست. به همان سان، دولت نيز به محبوبيت علاقهمند و نيازمند است و هيچكس، دولت را ـ به عنوان يك گروه و تشكل سياسي ـ به خاطر ميل به محبوبيت نبايد و نميتواند سرزنش كند. واقعاً چه اشكالي دارد كه يك دولت، در كنار همه كارها و تلاشها و برنامهريزيهاي دقيق و تعريف شده، گهگاه رفتار و حركاتي داشته باشد كه از آن، ميل به محبوبيت آشكارا به چشم بيايد؟ كساني كه اين رفتار را براي دولت يا هر گروه و حزبي، مذموم بدانند، واقعاً از دايره انصاف خارجاند.در آن سو نيز، بديهي است كسب محبوبيت تا آنگاه موجه است كه به منافع و زندگي ديگران آسيبي وارد نكند و از ديدگاه سياسي و اجتماعي ميتوان به آساني و اطمينان گفت حدّ مجاز كسب محبوبيت «آسيب نرساندن به منافع ملي» است.خبر گشايش صندوق آتيه فرزندان، كه روز چهارشنبه در سفر رئيس جمهوري به اروميه و توسط خود وي اعلام شد، به راستي يكي از جالبترين و شگفتانگيزترين اخبار سالهاي اخير بود. اگرچه، نيمه آبان پارسال، معاون اول رئيس جمهوري چنين خبري را بهصورت كلي گفته بود، اما شايد آن زمان كمتر كسي باور ميكرد اين خبر جنبه عيني و اجرايي يابد، هرچند هنوز نيز باورپذير نمينمايد.براساس اين طرح و بنا به گفته رئيس دولت، دولت از اين پس در ازاي تولد هر فرزند يك ميليون تومان هديه (جايزه) ميدهد و اين مبلغ را در حسابي واريز ميكند و هر سال نيز 100 هزار تومان به آن ميافزايد و خانواده فرزند نيز هر ماه 20 هزار تومان به حساب مزبور واريز ميكند. سود بانكي هم به حساب تعلق ميگيرد و اين روند ادامه مييابد تا زماني كه آن مولود به سن جواني (هجده?سالگي) برسد. در آن موقع 120 ميليون تومان در آن حساب جمع شده است كه هزينه ازدواج، اشتغال و مسكن آن جوان است. البته هنگام اعلام اين موضوع جمعيت شنونده شور و اشتياق و هيجان نشان دادند چرا كه نفس خبر دريافت يا تعلق گرفتن جايزه موجب وجد و خوشحالي ميشود و اين امري نسبتاً طبيعي است. اما وقتي با دقت و وسواس و به دور از شور و التهاب و هيجان، موضوع را يكبار ديگر مرور ميكنيم چند پرسش بسيار اساسي به ذهن ميآيد كه چنانچه پاسخي براي آن نباشد، آدم حس ميكند پاي در «وادي حيرت» نهاده و از آن خارج نخواهد شد.يكم ـ چگونه باور كنيم در كشوري كه جمعيتش فقط طي سه دهه بيش از دو برابر شده و از 35 ميليون نفر به قريب 75 ميليون نفر رسيده است، ميشود سياست مشوق رشد جمعيت اجرا كرد؟ در شرايطي كه در همه كشورهاي درحال توسعه ـ بلااستثناء سياست كنترل مواليد و تحديد جمعيت در حال اجراست و اين موضوع، نه به سليقه دولتها، بلكه به عنوان تجربه بشري و الزام عملي پذيرفته شده است، براساس كدام «برداشت»، «تحليل» يا «هدفي» اين سياست معكوس به اجرا گذاشته ميشود؟دوم ـ سال گذشته حدود يك ميليون و 350 هزار نوزاد در ايران متولد شد. حتي با فرض اين كه امسال نيز آمار همين باشد (كه عملاً اين طور نخواهد بود و افزايش خواهد يافت) دولت براي واريز يك ميليون تومان به ازاي هر نوزاد، به 1350 ميليارد تومان پول نياز دارد. اين مبلغ كه حدود 7درصد بودجه هدفمندي يارانههاست، آيا از محل همين بودجه تأمين ميشود؟ اگر آري با كدام توجيه؟ بديهي است، دولت پرداخت اين پول را نميتواند به 18 يا 20 سال ديگر موكول كند چون نرخ سود بانكي نيز در آن لحاظ شده و اين بدان معناست كه دولت بايد اين پول را واقعاً به بانك واريز كند.سوم ـ دولت طرحي را اجرا ميكند كه مصوبه مجلس ندارد و دست كم 18 سال ديگر نتيجه خواهد داد. چه دليل و تضميني وجود دارد كه دولتهاي بعدي چنين طرحي را اجرا كنند و اساساً به آن باور داشته باشند؟چهارم ـ به نظر ميرسد محاسبه اين طرح اشكال اساسي رياضي دارد. «يك ميليون تومان جايزه اوليه به?علاوه سالانه 100 هزار تومان جايزه دولت بهعلاوه ماهانه 20 هزار تومان پسانداز والدين بهعلاوه سود بانكي» پس از 18 يا 20 سال، بيش از 30 ميليون تومان نميشود. معلوم نيست عدد 120 ميليون تومان از كجا آمده است؟پنجم ـ به فرض آنكه عدد 120 ميليون تومان تحقق يابد (كه نمييابد) 20 سال ديگر اين مبلغ چه ميزان قدرت خريد دارد؟ قطعاً بسيار ناچيز. چنانچه تورم، كم و بيش در حد و حدود فعلي بماند ـكه لااقل در سالهاي آغازين هدفمند كردن يارانهها بيشتر هم خواهد شد ـ در اين صورت قدرت خريد آن پول، در 20 سال آينده، بهقدري ناچيز خواهد بود كه نه فقط هزينه «سرمايه اشتغال»، «ازدواج» و «مسكن» را فراهم نميكند، بلكه هرگز هزينه يكي از آن سه بخش را هم فراهم نخواهد كرد. اما به فرض آنكه تورم كاسته شود يا حتي به صفر برسد و قدرت خريد پول كم و بيش حفظ شود، در آن صورت اساساً آن مبلغ «وجود» نخواهد داشت. چرا؟ چون نرخ سود بانكي تابعي از تورم است و اگر تورم نباشد، سود بانكي هم نخواهد بود. پس موجودي حساب آتيه فرزندان، پس از 18 سال ميشود 7 ميليون و 120 هزار تومان.ششم ـ در شرايطي كه جوانان امروز بر زمين ماندهاند و در هر سه حوزه ازدواج و اشتغال و مسكن، مشكلات اساسي دارند، اساساً چه «نياز» و «ضرورتي» است كه براي جوانان 20 سال ديگر چنين طرحي را اجرا كنيم؟! اگر پولي هست چرا به اطفالي بدهيم كه نه نياز فوري دارند و نه اختيار بهرهمندي. چرا به جاي دادن اين پول به «بيست?سالههاي 20 سال ديگر»، به بيست سالههاي امروز نميدهيم؟ اما اگر پولي نيست، چرا ميل به چنين هزينههايي داريم كه ميتواند پيامدهاي هولناك انفجار جمعيت و تشديد زاد و ولد و «چرخه فقر» بخصوص در فقيرترين اقشار جامعه را به دنبال داشته باشد.هزينه اين ميل را چه كساني خواهند پرداخت؟
عليرضا خاني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر