یک سال دگر گذشت و ما در خوابیم
سرباز شدیم و یک سره الافیم
بله ، این شعر ییهُ (فلبداهه - یه دفعه ای ) اومد و اگر چه قافیه خاصی نداره اما از اونجایی که بخشه بسیار بسیار کوچکی از استعدادهای بالقوه سراینده رو نشون میده حال کردیم اونو اینجا بزاریم.ا
سال 88 هم تموم شد . اول فروردین 5 امین ماه سربازی من هم تموم میشه و اگر سیستان بمونم 10 ماه دیگه باید خدمت کنم.
دوره های زندگی یکی یکی دارن میگذرن و به قول خیام هیچ است.
ای بی خبران شکل مجسم هیچ است
وین طارم نه سپهر ارقم هیچ است
خوش باش که در نشیمن کون و فساد،
وابسته یک دمیم و آن هم هیچ است.
دنیا دیدی و هر چه دیدی هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سر تا سر آفاق دویدی هیچ است
و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است
بنگر زجهان چه طرف بر بستم؟ هیچ،
وز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ،
شمع طربم ، ولی چو بنشستم ،هیچ،
من جام جمم، ولی چو بشکستم، هیچ.
می خواستم یه چیز هایی بنویسم ؛ یه چیزایی راجع به سالی که گذشت و سالی که می یاد اما صد حیف که فعلا توی لباس نظامیم و نمی شه.فقط به این جمله از بیسمارک اکتفا می کنم که ((در سیاست راست بگویید چرا که دوستان حرفتان را باور و دشمنانتان دروغ پندارند و بر عکس رفتار کنند .))ا
خدا کنه این دوره واسه اون دسته از دوستام که توی تقسیمات به مرز و شهر های جنوبی سیستان اعزام شدن بی خطر باشه.
من معمولا نه دعا میکنم و نه آرزو اما امیدوارم سال جدید، سال پیدا شدن یه دلبستگی با ارزش به این دنیا باشه. خسته شدیم از این کورمال کورمال رفتن.
دنیا به مراد رانده گیر، آخر چه؟
وین نامه عمر خوانده گیر، آخر چه؟
گیرم که به کام دل بماندی صد سال ،
صد سال دگر بمانده گیر، آخر چه؟
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین ،
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین،
نی حق، نه حقیقت، نه شریعت، نه یقین،
اندر دو جهان که را بود زهره این؟
چون نیست ز هر چه هست جز باد به دست،
چون هست به هر چه هست نقصان و شکست،
انگار که هست ، هر چه در عالم نیست،
پندار که نیست ، هرچه در عالم هست.ا
سرباز شدیم و یک سره الافیم
بله ، این شعر ییهُ (فلبداهه - یه دفعه ای ) اومد و اگر چه قافیه خاصی نداره اما از اونجایی که بخشه بسیار بسیار کوچکی از استعدادهای بالقوه سراینده رو نشون میده حال کردیم اونو اینجا بزاریم.ا
سال 88 هم تموم شد . اول فروردین 5 امین ماه سربازی من هم تموم میشه و اگر سیستان بمونم 10 ماه دیگه باید خدمت کنم.
دوره های زندگی یکی یکی دارن میگذرن و به قول خیام هیچ است.
ای بی خبران شکل مجسم هیچ است
وین طارم نه سپهر ارقم هیچ است
خوش باش که در نشیمن کون و فساد،
وابسته یک دمیم و آن هم هیچ است.
دنیا دیدی و هر چه دیدی هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سر تا سر آفاق دویدی هیچ است
و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است
بنگر زجهان چه طرف بر بستم؟ هیچ،
وز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ،
شمع طربم ، ولی چو بنشستم ،هیچ،
من جام جمم، ولی چو بشکستم، هیچ.
می خواستم یه چیز هایی بنویسم ؛ یه چیزایی راجع به سالی که گذشت و سالی که می یاد اما صد حیف که فعلا توی لباس نظامیم و نمی شه.فقط به این جمله از بیسمارک اکتفا می کنم که ((در سیاست راست بگویید چرا که دوستان حرفتان را باور و دشمنانتان دروغ پندارند و بر عکس رفتار کنند .))ا
خدا کنه این دوره واسه اون دسته از دوستام که توی تقسیمات به مرز و شهر های جنوبی سیستان اعزام شدن بی خطر باشه.
من معمولا نه دعا میکنم و نه آرزو اما امیدوارم سال جدید، سال پیدا شدن یه دلبستگی با ارزش به این دنیا باشه. خسته شدیم از این کورمال کورمال رفتن.
دنیا به مراد رانده گیر، آخر چه؟
وین نامه عمر خوانده گیر، آخر چه؟
گیرم که به کام دل بماندی صد سال ،
صد سال دگر بمانده گیر، آخر چه؟
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین ،
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین،
نی حق، نه حقیقت، نه شریعت، نه یقین،
اندر دو جهان که را بود زهره این؟
چون نیست ز هر چه هست جز باد به دست،
چون هست به هر چه هست نقصان و شکست،
انگار که هست ، هر چه در عالم نیست،
پندار که نیست ، هرچه در عالم هست.ا
سال نو مبارک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر