امروز که به خانه آمدم متوجه شدم که دختر همسایه که در سن نوجوانی و خامی است خود را از طبقه سوم به پایین پرت کرده است. کلی تو ذوقم خورد چرا که تا دیروز با پرت شدنمان کلی پز می دادیم.
از طنز بگذریم که این خبر دل و دماغی برایم نگذاشته. می خواستم برایش از خدا طلب سلامتی کنم که یادم افتاد اگر خداوند می خواست در این موضوع دخالتی کند از حادثه جلوگیری می کرد و............... بماند. روزی باید در خصوص نقش خدا در زندگی بنویسم ، و آن روز ، روزی است که ما را در آتش اندیشه امان خواهند سوزاند.
نمی دانم تا چه حد می توانم این روح را برای اینچنین حوادثی پرورش دهم اما .............. نه حالا نمی نویسم.
اندکی دیگر هم صبر می کنم...........
از طنز بگذریم که این خبر دل و دماغی برایم نگذاشته. می خواستم برایش از خدا طلب سلامتی کنم که یادم افتاد اگر خداوند می خواست در این موضوع دخالتی کند از حادثه جلوگیری می کرد و............... بماند. روزی باید در خصوص نقش خدا در زندگی بنویسم ، و آن روز ، روزی است که ما را در آتش اندیشه امان خواهند سوزاند.
نمی دانم تا چه حد می توانم این روح را برای اینچنین حوادثی پرورش دهم اما .............. نه حالا نمی نویسم.
اندکی دیگر هم صبر می کنم...........